شایانشایان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

شایان مرد آهنی

باغ وحش

سلام پسر گلم. امروز24 ابان ماه92 روز جمعه من و تو و بابایی صبح باهم رفتیم باغ وحش تا حالا اونجا نبرده بودیمت اولین بار بوداما از جلوی درب ورودی شروع به غر زدن کردی هنوز 4قدم نرفته بودیم که چشمت به بازیهای بادی افتاد و دیگه تموم از جات تکون نخوردی بعد هم که رفتی داخل انگار جز استخر توپ هیچی دیگه نمیدیدی خلاصه بعد از کلی بازی با هزار زحمت اوردیمت بیرون اما تازه شروع شده بود هرچیزی که دست هرکس و هر جایی دیدی میخواستی به تنها چیزی که توجه نشون ندادی حیوونا بود. بعد هم اسب سواری کردی که خیلی دوست داشتی.دم درب هم بادکنک خریدی وبه هدفت رسیدی اینم یک روز تعطیل ما   ...
24 آبان 1392

تولد 2 سالگی

  شایان عزیزم:   قطرات باران، طراوت شادابی یک دل خوش از بودن ترا به زمینی که سهم من از هستی است،  هدیه می کنند.صدای تق تق باران روی شیروانی دل من ، هوس یک استکان چای داغ را به شکرانه تماشای وجود تو ، مهمان می کند. آبان نامی آشناست که من با آن سابقه دوستی دو ساله دارم.و هفدهم این ماه نقطه عطف من و دلخوشی هایم از زندگی است. این روزها خیالم آغشته به توست و تو در وجود من حکمرانی می کنی. باز آبان شد و میتونم با صراحت بگم هر سال 12 ماه من به انتظار آبان دیگری برای قدردانی از خدا برای نعمت وجود تو و شادی بودنت ، پشت پنجره دل می نشینم.     از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتا...
17 آبان 1392
1